تاریخ یوونتوس آرشیو خبر ها
الکسی با خنده آمد و با شماره ده همراه با اشک رفت

الکسی با خنده آمد و با شماره ده همراه با اشک رفت

با شماره 16 یوونتوسی شد و با شماره 10 بانوی پیر را ترک کرد، روزی که بیانکونری شد در ترکیب بانوی پیر ستارگان بزرگی حضور داشتند، ستارگانی نظیر روبرتو باجو، مهره ای که دنیای توپ گرد را در تسخیر خود قرار داده بود. روزی که رفت کمتر جانشینی برای او وجود داشت، روزی که در یووه بازی می کرد تنها به این تیم فکر می کرد، روزی که می رفت هم باز هم تنها به یووه فکر می کرد، روزی که به یووه امد می خندید اما روزی که می رفت اشک می ریخت.

 

روزی که به یووه پیوست هرگز از انچه در پیش روی او بود خبر نداشت، هنوز نمی دانست که چه می شود و در اینده تبدیل به چه مهره ارزشمند و دوست داشتنی ای برای این تیم خواهد شد. هنوز هیچ چیز نمی دانست، اما به خوبی از خواسته خود مطلع بود، تنها خواسته او بازی فوتبال بود، از همان کودکی هم همین طور بود، او می خواست تنها بازی کند تا در کنار این ورزش به رویاهایی که در سر داشت برسد.

 

همواره می خواست فوتبالیست بزرگی شود، هدفی که در ابتدا کودکانه و غیرقابل تصور بود، هدفی که در ان زمان یک شغل نبود اما او هرگز چنین نگرشی نداشت و می دانست که با این علاقه می تواند شغل و حرفه اینده اش را به بهترین شکل ممکن به سرانجامی دوست داشتنی، به همان اندازه که می خواست برساند.

 

با توپ بزرگ شد، با پوستر پلاتینی و با رویاهایش؛ و در ادامه تبدیل به یک فوتبالیست شد، اهسته اهسته نگاه ها را متوجه خود کرد و یوونتوسی ها در یک چشم به هم زدن او را مال خود کردند.

 

حالا او یک مهره بیانکونری ست، چیز زیادی از اینده ای که خواهد داشت نمی دانست، اما می داند که به تیمی که دوست داشت پیوسته و حالا می تواند بیشتر از قبل الگوی دوران کودکی اش نزدیک شود. باید خود را بهتر نشان می داد، ستاره های بزرگی هم تیمی اش بودند، بزرگانی که هرگز فکر نمی کردند این جوان 18 ساله روزی انان را کنار زند.

 

مدتی گذشت او را همراه سایر بزرگان یووه به محل عکس برداری می برند، پیراهن سیاه و سفید یوونتوس را به او می دهند و او پس از مراسم عکس برداری به بهترین نحوه ممکن پیراهن بیانکونری با دقت خاص تا و مرتب می کند و در کشوی ویژه پیراهن ها می گذارد، کسی به دقت او این کار را انجام نداده، حتی کسی این پیراهن ها را پس از عکس گرفتن تا نکرده، اما او می داند که این پیراهن چه ارزشی دارد، به خوبی می خواهد از این پیراهن دوست داشتنی محافظت کند.

 

با همین شماره 16 یک فصل در کنار باجو بازی کرد و در همان یک فصل با تمرین و البته استعداد عجیبی که داشت ثابت کرد که اینده ای درخشان در انتظار اوست. باجو در پایان فصل 94‐95 از یووه رفت و سران بانوی پیر تصمیم گرفتند پشت پیراهن شمار «ده» باشگاه شان نام جوان خوش اتیه ای را حک کنند که در دو فصل حضورش رضایت مجموعه و تیفوسی هایش را به خوبی جلب کرده بود.

 

فصل 95‐96 با شماره دهی الساندرو دل پیرو اغاز شد، فصلی که راه تبدیل شدن او به ستاره ای دوست داشتنی و خوش تکنیک اغاز شد. او شایسته بهترین ها بود، از اولین گل تا اخرین گل بیانکونری اش. الکسی که با خنده امد و با شماره دهی همراه با اشک رفت.

«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
طناز احدی مقدم
طناز احدی مقدم«خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: